the stars are nice
 
 
Click Here for Free Traffic!
Click Here for your Free Traffic!
دو شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : هستی


دل تو دلت نیست
همه چیز و همه کس و میپیچونی
اَه چقدر اینا حرف میزنن! چقدر ترافیکه !
بالاخره میرسی به اتاقت
زود آن میشی
آفه :(

شل میشی
با بی حوصلگی یه کم میچرخی
چند تا لایک.... چند تا کامنت....
اما هر 5 ثانیه یه بار نگاهت به اینه که روشن شد یا نه
خبری نیست
بالاییش روشن میشه
پایینیش روشن میشه
گاهی فکر میکنی اشتباه میبینی و اومده
صورتتو میبری جلو مانیتور
نه خاموشه هنوز

باز یخ میکنی
آهنگو پلی میکنی
سرتو تکیه میدی به صندلی
زل میزنی به اسمش
به عکسش
پنجره چتشو باز میکنی
فرقی نداره 2 تا جمله توش باشه یا 200 تا
همه رو حفظی
بازم میخونی از اول تا آخر
دوباره میچرخی الکی اینور اونور
یهو لایکش میاد

عوووف اصن چه حالیه
میبینی بــــــــعــــــله اومد بالاخره
ضربان قلب: 1800
دمای بدن :47

دیگه مهم نیست چه خبره بقیه جاها
یه کم جابه جا میشی رو صندلی
میشینی دستتو میزنی زیر چونه ت
خیره میشی به اون چراغ سبز
این بار با لبخند

اما باز هم دوباره
ساعتها زل میزنی بدون یک کلام حتی
لا اقل خوبیش اینه که هست
هزار بار میپرسی از خودت: ینی الان اونم خیره شده به چراغ من ؟
خوبی اینجا اینه که میتونی ساعتها نگاش کنی و هزار بار حرفای دلشو بخونی بدون اینکه خودش بفهمه
میتونی همه رو به خودت بگیری

چشماتو میبندی
مجسم میکنی چه شکلیه؟
کجاس؟
چیکار میکنه؟
صداش چه جوریه؟
غرق میشی تو رویاهات
چشماتو باز میکنی
خاموشه !
و
باز دوباره فردا هم روز خداس



یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 23:48 ::  نويسنده : هستی


تا به حال به اینکه چشمتان چند مگاپیکسل است فکر کرده اید ؟
بهترین دوربین دیجیتالی که داشته اید یا دیده اید چند مگا پیکسل بوده ؟
۱۰ مگاپیکسل . ۱۴ مگاپیکسل . ۱۶ مگاپیکسل . ۲۴ مگاپیکسل

بهتره این موضوع را با یه تحقیق انجام شده برسی کنیم :

در ابعاد متفاوت و بصورت میانگین ، در بزرگسالان و افراد بالغ و فقط در یک عکاسی از فاصله فوق نزدیک یک الی دو میلیمتری از عمق میدان دید در چشم افراد متفاوت نتایج زیر بدست آمده است:

این فاصله در بزرگسالان
۲۴ میلیمتر ، در زمان تولد ۱۶ الی ۱۷ میلیمتر (حدود ۰٫۶۵ اینچ) بوده است. تخم چشم انسان رشد بسیار سریعی داشته و معمولی ترین آنها تنها ۲۲٫۵ الی ۲۳ میلیمتر و وزن تقریبی ۷٫۵ گرم و اندازه ۰٫۸۹ اینچ دارد.

تکامل تخم چشم در سن سه الی سیزده سال بوده و به سایز کامل خواهد رسید.
شما همه چیز را در یک آن می بینید و دوربین شما با آن همه دبدبه و کبکبه و قدرت و قیمت به گرد چشم شما هم نخواهد رسید.
آیا آنچه چشم انسان تجزیه و تحلیل می کند و آن حقایقی را که یک دوربین قادر به ثبت است از لحاظ دید یکسان است ؟

حالا با دیدن تصاویر با کیفیت مجداً این سوال را مرور می کنیم ؟
به نظرتان چشم انسان چند مگاپیکسل است ؟ جواب در عین سادگی کمی غیر قابل باور است
چشم انسان
۵۷۶ مگاپیکسل است.
فکر نمیکنم انسان قادر به ساخت چنین دوربینی باشد ، نظر شما چیست ؟



یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 23:38 ::  نويسنده : هستی


 

 

حقیقت نه به رنگ است و نه بو،
نه به های است و نه هو،
نه به این است و نه او،
نه به جام است و سبو


نه مرادم نه مریدم ،
نه پیامم نه کلامم،
نه سلامم نه علیکم،
نه سپیدم نه سیاهم.


نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم


نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم


به تو سربسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را
آنچه گفتند و سُرودند تو آنی
خودِ تو جان ِ جهانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خودت باغ بهشتی


نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم


به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
تا بر در ِخانۀ متروک هرکس ننشینی
و به‌ جز روشنی شعشعۀ پرتو ِ خود
هیچ نبینی
و گل وصل نچینی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
خود ِ اویی , خود اویی
به‌خودآی

 



دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : هستی

دیوونگی یعنی :
عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم . . .
انگار تاحالا ندیدیش . . !

 بوسش کنی محکم مث دیوونه ها !!
بگی خو آخه دلم همش یه ذره میشه برات . . .
بغض کنی و زرتی اشکات بریزه . . :'(


شمارشو با ذوق بگیری شاید اینبار جوابتو داد. . .
شاید با مهربونی بگه جونم . .

شاید. . شاید. . شاید. . .ای تو روحت با همین شاید گفتنات . .
بازم همین صدای مسخره تو گوشت بپیچه :
مشترک مورد نظر پاسخگو نمیباشد. .
لطفأ مجددا بمیرید . . . !

 



 



دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : هستی

·         این متن رو هر وقت میخونم حتی اگه دفعه ی هزارم هم باشه میترکم از خنده

 

 

 

 

 

 

وقتی‌ خداوند آدم و حوا را خلق کرد، بهشون گفت:
دو هدیه بیشتر برام نمونده ... "اولی‌ هنر جیش کردن ایستاده است
آدم نذاشت حرف خداوند تموم بشه و فریاد زد برای من ! برای من !! برای من!!!

خواهش می‌کنم پروردگارا این هدیه را بده به من، زندگی‌ منو خیلی‌ آسون میکنی‌ ... خواهش می‌کنم .... خواهش می‌کنم !!! بده به من !!!

حوا سرش را تکون داد به معنای رضایت و گفت: برای من مهم نیست!!!
به این صورت خداوند این هدیه را داد به آدم و آدم شروع کرد به فریاد خوشحالی‌ ...!!!
آدم شروع کرد به دویدن در باغ... و جیش کردن کنار هر درختی و درختچه ... رفت به طرف ساحل و شروع کرد به نقاشی‌ کردن روی ماسه با ادرارش ... خداوند و حوا خیره به آدم نگاه میکردند که از شادی در پوستش نمیگنجید.
حوا از خداوند پرسید:
پروردگارا دومین کادو چیست؟؟؟
خداوند فرمود : عقل دخترم !!! عقل !!! اون مال تو است

 

 



شنبه 27 آبان 1391برچسب:, :: 15:36 ::  نويسنده : هستی

 



پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, :: 23:4 ::  نويسنده : هستی
تقصیر تو نبود!
خودم نخواستم چراغِ قدیمی خاطره ها،
خاموش شود!
خودم شعرهای شبانه اشك را،
فراموش نكردم!
خودم كنار ِ آرزوی آمدنت اردو زدم!
حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند،
نه تو چیزی بدهكار دلتنگی این همه ترانه ای!

 



جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, :: 1:3 ::  نويسنده : هستی
 
خدایا سرده این پایین از اون بالا تماشا کن
اگه میشه فقط گاهی بیا دست منو "ها" کن
خدایا سرده این پایین ببین دستامو میلرزه
دیگه حتی همه دنیا به این دوری نمی ارزه
بگو گاهی که دلتنگم از اون بالا تو میبینی
بگو گاهی که غمگینم تو هم دلتنگ و غمگینی
کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته
خدایا وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن
 
نمیدونم این شعر از کیه ولی مال هرکی هست به نظر من فوقولعاده قشنگه.
همیشه با خوندنش آرامش میگیرم.خدا رو نزدیک تر حس میکنم و حس میکنم داره صدامو میشنوه

خدا جونم خیلی دوست دارم.قول میدی هیچ وقت تنهام نذاری...؟



 

به حق بسم الرحمن الرحیم

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رهاکرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام. (ضحی 1-2)

 افسوس که هرکس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس30)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)

ومرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس24)

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب 10)

تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)

وقتی در تاریکی ها مرا بزاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی . (انعام63-64)

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی ورویت را آن طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83)

آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)

غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)

پس کجا می روی؟ (تکویر 26)

پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)

چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)

مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی بر می انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60)

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3)

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29)

تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)

مهمونای خدا نظر یادتون نره


 برگرفته از وبلاگ na11si22be33.persianblog.ir



پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 14:22 ::  نويسنده : هستی

 



پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 13:54 ::  نويسنده : هستی

ماه رمضون امسال ماه عسل بدون احسان ماه عسل نمیشه. میشههههههههههههه؟



پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 1:10 ::  نويسنده : هستی

نمیدونم چراهر وقت نزدیکای تولدم میشه  این حالو پیدا میکنم!

یه بغضه تو گلوم که خیلی عجیبه...

دلم مچاله ی مچاله میشه...

فکر میکنم به آخر دنیا رسیدم...

میترسم هیچ کس دوستم نداشته باشه...

ولی بیشتر از همه از این ناراحت میشم که تا میام با یکی دردو دل کنم میگه مگه عاشق شدی؟!

با این  مثلا همدردیشون آدمو انقدر ناامید میکنن که آدم دلش میخواد همون روز تولدش روز مرگش باشه



یک شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 23:57 ::  نويسنده : هستی

 



شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 19:29 ::  نويسنده : هستی

 



پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, :: 23:40 ::  نويسنده : هستی

 



پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:تیپ شخصیتی, :: 23:16 ::  نويسنده : هستی

 

 
متولدين 6، 15 و 24 ام اكتبر
متولدين 6، 15 و 24 ام اكتبر تحت سلطه عدد 6 و سياره زهره هستند. ماه اكتبر در قلمروي سياره زهره نيز قرار دارد. بنابراين سياره زهره تأثير دو چنداني روي شما دارد. (نكته: جزئياتي كه در مورد عدد 6 ذكر مي‌شوند به همان اندازه در مورد دو تاريخ ديگر اين گروه نيز صدق مي‌كنند. به علاوه، خصوصيات فردي متولدين 15 و 24 ام به صورت جداگانه بيان مي‌شوند.)
 

تذکر: روزهای 6 و 15 و 24 اکتبر در تقویم میلادی میشه همون 14 و 23 مهر و 2 آبان در تقویم خودمون

راستی اگه دارید این مطلبو میخونید و براتون جالبه که بدونید چه نوع تیپ شخصیتی دارید میتونید تو قسمت نظرات تاریخ تولدتونو به من بگید تا براتون تیپ شخصیتی تونو بذارم



ادامه مطلب ...


دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, :: 16:7 ::  نويسنده : هستی

 



پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, :: 19:59 ::  نويسنده : هستی
گوش فرا دهید.میشنوید؟ همه جا پر از موسیقی است.در طبیعت،در آسمان ،در بدن انسان،در مذهب،در اتاق،در بیداری،در خواب و در همه جا.هنگامی که در بهار قدم میزنی آواز پرندگان و وزوز زنبور ها تو را مست نمیکند؟یا صدای لطیف یک آبشار؟!و در پاییز سرود برگ های زرد و نارنجی پاییزی که به صورت خش خشی یک صدا از زیر پایت خدا را ستایش میکنند و زمین را فرش کرده اند....
صدای قلب خود را میشنوی؟چگونه با عشق میتپد و به تو میگوید که هنوز زنده ای!صدای صوت قرآن را بشنو.چه موسیقیی از این دلنوازتر؟
در خیابان صدای جرینگ جرینگ سکه های یک کودک و در اتاق صدای تیک تاک ساعت همه زیباست اگر زیبا تصور کنی.
در تولد نیز موسیقی وجود دارد.صدای گریه ی کودکی که برای اولین بار جهان بزرگ ما را تجربه میکند.
به آسمان گوش کن!صدای آواز فرشتگان را میشنوی؟سکوت است سکوت!
"و سکوت موسیقی درد هاست"
این مطلب رو آبجی گلم نوشته.از جایی هم کپی نکرده.هر کی خواست از این مطلب استفاده کنه لطفا زیرش اسم نویسنده (سهی) رو بنویسه.مرسی. نظرم فراموش نشه.


سلام.یه چیزی میگم بین خودمون بمونه.امروز مدرسه رو پیچوندم و نرفتم چون امتحان دیفرانسیل داشتیم و منم دیشب اصلا حوصله ی درس نداشتم و نخونده بودم.الانم حوصلم تو خونه سر رفته بود رفتم سراغ این نرم افزار جدیدی که خریدم.
راز چهار فصل.نرم افزاری در مورد علم بیوریتم که به شما کمک میکنه خودتونو بهتر بشناسید و زندگیتونو هدف مند کنید.علم بیوریتم یه علم جالبه که تو مطلب های بعدی که پست میکنم در موردش توضیح خواهم داد!
خلاصه توی اون نرم افزار به قسمت جالبی برخوردم که شخصیت آدما رو بر اساس روز تولدشون نوشته.منم خیلی خوشم اومد و تصمیم گرفتم یکی یکی این تیپ های شخصیتی رو اینجا قرار بدم.امیدوارم به درد بخوره.اول از تیپ شخصیتی خودم و افراد شبیه خودم شروع میکنم.تیپ شخصیتی امروز مربوط به متولدین 22،13،4 و 31 july (به ترتیب 31،22،13 تیر ماه و 9 مرداد ماه)
راستی من خودم متولد 13 ژوئیه(july) یا همون 22 تیرماه هستم
راستی اگه دارید این مطلب رو میخونید و براتون جالبه که بدونید چه نوع تیپ شخصیتی دارید میتونید تو قسمت نظرات تاریخ تولدتونو به من بگید تا براتون تیپ شخصیتی تونو بذارم.
متولدين 4، 13، 22 و 31 ام ژوئيه
متولدين 4، 13، 22 و 31 ام ژوئيه تحت سلطه عدد 4 و سياره اورانوس هستند. ماه ژوئيه در قلمروي سياره ماه نيز قرار دارد. بنابراين اورانوس و ماه تأثير زيادي روي شما مي‌گذارند كه اين باعث آميخته‌اي از خصوصيت‌ها و ويژگي‌ها مي‌شود. (نكته: جزئياتي كه در مورد عدد 4 ذكر مي‌شوند به همان اندازه در مورد سه تاريخ ديگر اين گروه نيز صدق مي‌كنند. به علاوه، خصوصيات فردي متولدين 13، 22 و 31 ام به صورت جداگانه بيان مي‌شوند.)


ادامه مطلب ...


سلام خدا.مرسی که بالاخره صدای منو شنیدی.مرسی که همه کارا رو داری درست میکنی و ظاهرا داریم از این بدبختی نجات پیدا میکنیم. میدونستم همینجوری ما رو ول نمیکنی. اگه تو بخوای گوش شیطون کر همه چیز داره درست میشه.البته مثل اول اولش که نه ولی خوب حد اقل از این بلاتکلیفی نجات پیدا میکنیم.واقعا دیگه هیچ امیدی نداشتم.ازت معذرت میخوام.میدونم که خیلی نامردم ولی تو بازم داری جوابمو با لطف و مهربونیت میدی و بهم میفهمونی که هیچ وقت نباید نگران چیزی باشم تا وقتی که تو رو دارم.پس به بزرگی خودت مو ببخش.
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز این مطلب اسمشه.(مر30 خدا با فونت انگلیسی)


ادامه مطلب ...


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : هستی

منم دلم برات تنگ شده...i miss u so much

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز این مطلب هم اسم خودشه the code of this subject is his name


ادامه مطلب ...


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 19:7 ::  نويسنده : هستی

هیچ وقت فراموشت نمیکنم...

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز این مطلب اسم خودشه.


ادامه مطلب ...


دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:تنهایی,تنها بودن,تنها شدن,, :: 19:0 ::  نويسنده : هستی

دلم برای تنهایی میسوزد
چرا هیچکس
او را دوست ندارد مگر او
چه گناهی کرده که تنها شده
جرم تنهایی چیست که هیچکس
او را نمیخواهد دیشب تنهایی از
اتاقم گذشت دنبالش دویدم ولی
او رفته بود.تنهای تنها نیمه شب
او را مرده کنار حوض خانه
پیدا کردم از گریه چشمانش قرمز
بود برایش گریستم آخر او از تنهایی
مرده بود تنهایی مردو من
تنها تر شدم....‬

 
 

 
 



یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 19:49 ::  نويسنده : هستی

تنهایی به این معنی نیست که کسی نباشه
تنهایی یعنی اونی که دوستش داری نباشه



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:45 ::  نويسنده : هستی

اعصابم خیلی داغونه.نمیدونم چرا.یعنی میدونم اما فعلا ترجیح میدم تو خودم نگه دارم تا بعد ببینم چی میشه.فقط اومدم اینجا بنویسم شاید یکم آروم شم.امیدوارم خدا صدامو بشنوه و نذاره این اتفاق بیفته.فعلا معلوم نیست چی میشه.امیدوارم آخرش به خیر بگذره و خدا اونو از ما دور نکنه.امیدوارم همه چی مثل اولش بشه.امیدوارم بازم بتونم ببینمش.امیدوارم...



دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 16:32 ::  نويسنده : هستی

سلام.امروز روزی بود که من باید به حس ششمم توجه میکردم و نکردم........

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
این مطلب به دلیل اینکه جزو خاطرات خودمه رمز دارش کردم که هم معلوم باشه خاطره ی شخصیه هم صفحه خیلی شلوغ نشه.چیز خاصی نداره.اگه میخوای بخونیش کلمه ی جهان رو به انگلیسی تو کادر بنویس و اوکی کن


ادامه مطلب ...


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 1:27 ::  نويسنده : هستی

تازگیا به یه نتایج جدیدی رسیدم و یه دوران جدید و خاص رو تجربه میکنم.. به این نتیجه رسیدم که چقدر خوبه سر آدم خلوت باشه.اگه میدونستم انقدر باحاله زود تر این کارو میکردم.آدم با سر خلوت میتونه با تمام وجود از زندگی لذت ببره.و البته همچنان خوشتیپ بمونهو اینجانب به همه توصیه میکنم هر چه زودتر سرشونو خلوت کنن و از هیچی نترسن



شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 20:31 ::  نويسنده : هستی

 

به طور کلي، افراد چپ‌ دست انعطاف ‌پذيرتر، باهوش‌ تر و سازگارتر از افراد راست ‌دست هستند. شايد به اين فکر کنيد که اي ‌کاش شما هم چپ‌ دست‌ بوديد و يا در مورد ساير مزاياي چپ دست‌ بودن بينديشيد.(به افتخار خودم که چپ دستم)
واقعيت اين است که حدود 90 درصد از مردم راست دست بوده و فقط 10 درصد چپ دست هستند.
 


ادامه مطلب ...


جمعه 15 دی 1390برچسب:, :: 20:46 ::  نويسنده : هستی

 

به قول سیروان نمیدونم چی باید بخونم

اشکام پایین میاد رو گونم

شاید سرنوشت ما همین بود...

بی تو من تنها بمونم...

 دلم گرفته.......

بازم یاد روزای گذشته دارم میوفتم...

 

 امان از دست این امتحانا...

 امان از وقتی که حس درس خوندن نداشته باشی و مثل این عاشقا همش زل بزنی به یه جا...

امان از اون وقتی که با یه نفر قهر کنی...

امان از اون وقتی که حالا بیاد واست کلاسم بذاره جواب اس ام استو نده...

امان از اون وقتی که دلت واسش تنگ بشه...

 

امروز میخوام بهت بگم کسی نمیرسه به پات...

امروز میخوام بهت بگم هیچکی نیومده به جات....

برای دنیا شاید یکی باشی...

ولی واسه یه نفر همه ی دنیاشی...

باز دوباره من قاطی کردم.

 

 

 

 

ای خداااااااا.......



یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : هستی

 

با ساعت دلم

وقت دقیق آمدن توست!

من ایستاده ام:

مانند تک درخت سر کوچه

با شاخه هایی از آغوش

با برگ هایی از بوسه

با ساعت غرورم اما !

من ایستاده ام:

با شاخه هایی از تابستان

با برگ هایی از پاییز

هنگام شعله ور شدن من!

هنگام شعله ور شدن توست!

ها . . . چشم ها را می بندم

ها . . . گوش ها را می گیرم

با ساعت مشامم

اینک:

وقت عبور عطر تن توست
 


یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:, :: 18:8 ::  نويسنده : هستی


آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند


همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . . .
 




شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 18:29 ::  نويسنده : هستی

سلام.کنکور...کنکور...کنکور...واژه ای که این روز ها افرادی مثل من و هم کلاسی هایم در گیر آن هستیم و به دنبال راهی برای پیشی گرفتن از یکدیگر.با این که همین اول راهی خسته شدم ولی نمیخوام ولش کنم و ارادم رو برای قبول شدن توی دانشگاه و رشته ی مورد علاقم  از دست بدم.پس تصمیم گرفتم اگر یه مدتی وبلاگ تعطیل شد و نتونستم مطلب بذارم عذاب وجدان نگیرم و مثل خل و چلایی که یه چیزشونو گم کردن دور خودم نچرخم. آخ جون مامانم اومد.پیش به سوی قاقالیلی....



سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:شریعتی,شعر,شعر دکتر شریعتی,علی شریعتی, :: 17:3 ::  نويسنده : هستی

 

پریشانم

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت

خداوندا تو مسئولی

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است



دانشجویی که سال آخر دانشکده ی خود را می گذراند به سبب طرحی که انجام داده بود جایزه ی اول را گرفت.

 او در برنامه ی خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده ی شیمیایی "دی هیدروژن مونوکسید" از سوی دولت را امضا کنند و برای این در خواست خود این علل را عنوان کرده بود:

1.عنصر اصلی باران اسیدی است.

2.مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.

3.وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.

4.استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد میشود.

5.باعث فرسایش اجسام می شود.

6.حتی روی ترمز خودرو ها اثر منفی دارد.

7.حتی در تومور های سرطانی یافت شده است.

از 50 نفر 43 نفر دادخواست را امضا کردن و 6 نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند.اما فقط یک نفر می دانست که ماده ی شیمیایی "دی هیدروژن مونوکسید" در واقع همان آب است!

عنوان طرح این دانشجو این بود:"ما چه قدر زود باوریم"!!

 

راستی روز دختر خیلی خیلی خیلی مبارک



سلام.امروز از صبح رفتم مدرسه.از اون ورم به دلیل کمبود وقت بدون خوردن نهار یه راست رفتم موسسه تا ساعت 6 بعد از ظهر.ولی خیلی خوش گذشت.کلاس دیفرانسیل داشتم.الان دارم از خستگی میمیرم ولی به این دلیل که هنوز جو ریاضی در درونم در حال قل قل کردن میباشد!تصمیم گرفتم همین الان یه مطلب در مورد علم شیرین و جالب ریاضی بذارم که امیدوارم خوشتون بیاد و براتون تکراری نباشه

 

در ۱۳۲۸ خورشیدی، ریاضیدان هندی، Kaprekar، فرآیندی را ابداع کرد که به عملیات Kaprekar شهرت یافت.
 در این عملیات، ابتدا عددی ۴ رقمی بایستی انتخاب شود؛ با این شرط که تمام ارقام با یکدیگر یکسان نباشند (مثلا، انتخاب اعدادی مانند ۷۷۷۷ یا ۵۵۵۵ و … نقض شرط است). پس از انتخاب عدد، بایستی ارقام آن عدد را به صورت بزرگترین و کوچکترین عدد مرتب کنیم. مثلا، اگر عدد ۸۴۵۷ را انتخاب کردید، بزرگترین ترتیبش می‌شود: ۸۷۵۴ و کوچکترین ترتیب نیز می‌شود: ۴۵۷۸٫ سرانجام، بایستی این دو عدد را از یکدیگر کم کنیم تا عددی جدید به دست آید و این مرحله را تکرار کنیم.

عملیات ساده‌ای است، اما Kaprekar متوجه موضوعی شگفت‌انگیز شد. اجازه دهید این عملیات را با عدد ۱۳۹۰ امتحان کنیم.
وقتی که به عدد ۶۱۷۴ رسیدیم و اگر بخواهیم عملیات را ادامه دهیم در هر خط دوباره به عدد ۶۱۷۴ می‌رسیم. اجازه دهید این بار با عددی دیگر، مثلا با ۶۵۱۷ این عملیات را بررسی کنیم.
 
عملیات اندکی طولانی‌تر می‌شود اما باز به همان نتیجه رسیدیم؛ یعنی عدد ۶۱۷6 اگر اعداد دیگر را نیز امتحان کنید همواره به ۶۱۷۴ خواهید رسید؛ این همان اتفاق عجیبی بود که Kaprekar آن را کشف کرد.

این عملیات حداکثر ممکن است ۷ مرحله تکرار شود. بیشتر اعداد ۴ رقمی بدون ارقام تماما یکسان (۲۱۲۴ عدد) سه مرحله‌ای به ۶۱۷۴ می‌رسند، پس از آن ۱۹۸۰ عدد ۷ مرحله‌ای به این نتیجه می‌رسند.

مشابه این نتیجه‌ی منحصر به فرد تنها در اعداد سه رقمی تکرار شده است. بدین صورت که اگر همین عملیات را برای اعداد سه رقمی تکرار کنیم همواره به ۴۹۵ می‌رسیم.
منبع: math
 
 


جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 22:19 ::  نويسنده : هستی
خدایا………….خدایااااااااااااااااااااااااا….
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شـــدم
وقتی که دیگر رفت
من در انتظار آمدنش نشستــــم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتــــــم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی او تمام شـــــد
من آغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مـــــــــــردن …
"دکتر علی شریعتی"


جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 21:55 ::  نويسنده : هستی

نمیدونی...نمیدونی...حالمو نمیدونی...اما اگه میخوای بدونی برو ادامه مطلب

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز این مطلب اسم دو نفر از افرادیه که عاشقشونم.به این صورت:first one.second one حالا اگه اسمشونو میدونی میتونی مطلب رو بخونی


ادامه مطلب ...


جمعه 1 مهر 1390برچسب:زنان,نان در ایران,زنان جامعه,, :: 21:47 ::  نويسنده : هستی
مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر چقدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند...
(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم.)
 
مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد...
(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم.)
 
اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد. با خودم می گویم "چه تصادفی..."و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد
(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم.)
 
پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد. کسی که باید جایش را عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و... من هستم
(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم.)
 
راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند. سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم. مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است. خودم را به نشنیدن می زنم. موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود. چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند، البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم.
(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم.)
 
راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد، راه می دهم. نزدیک شیشه ماشین می ایستد نیشش باز است و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است. “خانم ماشین لباسشوئی نیست ها”. مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود. تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم و مدام باید مواظب ماشینهایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم. موقع رسیدن خسته هستم، اعصابم به کلی به هم ریخته است.
((تقصیر خودم است زن را تو این جامعه چه به بیرون رفتن؟!


شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 22:40 ::  نويسنده : هستی

ستاره وقتی میشکنه میشه شهاب

اما دلی که بشکنه میشه یه سوال بی جواب...

 

چقدر سوال دارم که تو باید بهشون جواب بدی.دلم برات تنگ شده.ولی اشکال نداره.همه چیز این راه سخته...



جمعه 25 شهريور 1390برچسب:زندگی,عشق,عاشقی,خنده,گریه,مرگ, :: 18:23 ::  نويسنده : هستی

 

زندگي چيست ؟ اگر خنده است چرا گريه ميكنيم ؟ اگر گريه است چرا خنده ميكنيم ؟ اگر مرگ است چرا زندگي مي كنيم ؟ اگر زندگي است چرا مي ميريم ؟ اگرعشق است چرا به آن نمي رسيم ؟ اگرعشق نيست چرا عاشقيم؟:-؟؟



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ


ای ستاره ها...ستاره ها...ستاره ها...! ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟ رفته است و مهرش از دلم نمیرود ای ستاره ها دیار عاشقان کجاست...؟ فقط برای دل خودم...فقط برای دل خودم مینویسم همین به وبلاگ من خوش اومدین.امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد.فقط بی زحمت نظر یادتون نره.مرسی
پيوندها

 

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  اول منو با عنوان the stars are nice و آدرس sunface.LoxBlog.ir بلینکید بعد مشخصات لینک خودتونو این پایین بنویسید. در صورت وجود لینک من توی سایت شما لینکتون به طور خودکار توی سایت من قرار میگیره.با تشکر





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 140
بازدید ماه : 225
بازدید کل : 38144
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس