the stars are nice
 
 
Click Here for Free Traffic!
Click Here for your Free Traffic!
دو شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : هستی


دل تو دلت نیست
همه چیز و همه کس و میپیچونی
اَه چقدر اینا حرف میزنن! چقدر ترافیکه !
بالاخره میرسی به اتاقت
زود آن میشی
آفه :(

شل میشی
با بی حوصلگی یه کم میچرخی
چند تا لایک.... چند تا کامنت....
اما هر 5 ثانیه یه بار نگاهت به اینه که روشن شد یا نه
خبری نیست
بالاییش روشن میشه
پایینیش روشن میشه
گاهی فکر میکنی اشتباه میبینی و اومده
صورتتو میبری جلو مانیتور
نه خاموشه هنوز

باز یخ میکنی
آهنگو پلی میکنی
سرتو تکیه میدی به صندلی
زل میزنی به اسمش
به عکسش
پنجره چتشو باز میکنی
فرقی نداره 2 تا جمله توش باشه یا 200 تا
همه رو حفظی
بازم میخونی از اول تا آخر
دوباره میچرخی الکی اینور اونور
یهو لایکش میاد

عوووف اصن چه حالیه
میبینی بــــــــعــــــله اومد بالاخره
ضربان قلب: 1800
دمای بدن :47

دیگه مهم نیست چه خبره بقیه جاها
یه کم جابه جا میشی رو صندلی
میشینی دستتو میزنی زیر چونه ت
خیره میشی به اون چراغ سبز
این بار با لبخند

اما باز هم دوباره
ساعتها زل میزنی بدون یک کلام حتی
لا اقل خوبیش اینه که هست
هزار بار میپرسی از خودت: ینی الان اونم خیره شده به چراغ من ؟
خوبی اینجا اینه که میتونی ساعتها نگاش کنی و هزار بار حرفای دلشو بخونی بدون اینکه خودش بفهمه
میتونی همه رو به خودت بگیری

چشماتو میبندی
مجسم میکنی چه شکلیه؟
کجاس؟
چیکار میکنه؟
صداش چه جوریه؟
غرق میشی تو رویاهات
چشماتو باز میکنی
خاموشه !
و
باز دوباره فردا هم روز خداس



دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : هستی

دیوونگی یعنی :
عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم . . .
انگار تاحالا ندیدیش . . !

 بوسش کنی محکم مث دیوونه ها !!
بگی خو آخه دلم همش یه ذره میشه برات . . .
بغض کنی و زرتی اشکات بریزه . . :'(


شمارشو با ذوق بگیری شاید اینبار جوابتو داد. . .
شاید با مهربونی بگه جونم . .

شاید. . شاید. . شاید. . .ای تو روحت با همین شاید گفتنات . .
بازم همین صدای مسخره تو گوشت بپیچه :
مشترک مورد نظر پاسخگو نمیباشد. .
لطفأ مجددا بمیرید . . . !

 



 



پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, :: 1:10 ::  نويسنده : هستی

نمیدونم چراهر وقت نزدیکای تولدم میشه  این حالو پیدا میکنم!

یه بغضه تو گلوم که خیلی عجیبه...

دلم مچاله ی مچاله میشه...

فکر میکنم به آخر دنیا رسیدم...

میترسم هیچ کس دوستم نداشته باشه...

ولی بیشتر از همه از این ناراحت میشم که تا میام با یکی دردو دل کنم میگه مگه عاشق شدی؟!

با این  مثلا همدردیشون آدمو انقدر ناامید میکنن که آدم دلش میخواد همون روز تولدش روز مرگش باشه



سلام خدا.مرسی که بالاخره صدای منو شنیدی.مرسی که همه کارا رو داری درست میکنی و ظاهرا داریم از این بدبختی نجات پیدا میکنیم. میدونستم همینجوری ما رو ول نمیکنی. اگه تو بخوای گوش شیطون کر همه چیز داره درست میشه.البته مثل اول اولش که نه ولی خوب حد اقل از این بلاتکلیفی نجات پیدا میکنیم.واقعا دیگه هیچ امیدی نداشتم.ازت معذرت میخوام.میدونم که خیلی نامردم ولی تو بازم داری جوابمو با لطف و مهربونیت میدی و بهم میفهمونی که هیچ وقت نباید نگران چیزی باشم تا وقتی که تو رو دارم.پس به بزرگی خودت مو ببخش.
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز این مطلب اسمشه.(مر30 خدا با فونت انگلیسی)


ادامه مطلب ...


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 16:32 ::  نويسنده : هستی

سلام.امروز روزی بود که من باید به حس ششمم توجه میکردم و نکردم........

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
این مطلب به دلیل اینکه جزو خاطرات خودمه رمز دارش کردم که هم معلوم باشه خاطره ی شخصیه هم صفحه خیلی شلوغ نشه.چیز خاصی نداره.اگه میخوای بخونیش کلمه ی جهان رو به انگلیسی تو کادر بنویس و اوکی کن


ادامه مطلب ...


جمعه 1 مهر 1390برچسب:, :: 21:55 ::  نويسنده : هستی

نمیدونی...نمیدونی...حالمو نمیدونی...اما اگه میخوای بدونی برو ادامه مطلب

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز این مطلب اسم دو نفر از افرادیه که عاشقشونم.به این صورت:first one.second one حالا اگه اسمشونو میدونی میتونی مطلب رو بخونی


ادامه مطلب ...


چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:تنهایی,نامردی,تنها,نامرد,, :: 18:29 ::  نويسنده : هستی

رسم زندگی چنین است:

می آیند

می مانند

عادت میدهند

می روند

و باز هم تنهایی...



یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:خاطره,شعر,خاطره شیرین,خاطره تلخ,شعر عاشقانه,, :: 20:7 ::  نويسنده : هستی

به نام زیباترین ستاره ه ی کهکشان عشق

 

در گذر گاه زمان

خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد

عشق ها میمیرند

رنگ ها رنگ دگر میگیرند

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ

دست نا خورده به جا میمانند

 



یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:, :: 19:42 ::  نويسنده : هستی

دفتر چه خاطرات من.میخوام این وبلاگو به دفتر چه خاطراتمم تبدیل کنم.البته خوندن خاطراتم برای عموم آزاد نیست.شرمنده

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
بدون داشتن رمز اجازه ی خواندن مطلب را ندارید


ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


ای ستاره ها...ستاره ها...ستاره ها...! ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟ رفته است و مهرش از دلم نمیرود ای ستاره ها دیار عاشقان کجاست...؟ فقط برای دل خودم...فقط برای دل خودم مینویسم همین به وبلاگ من خوش اومدین.امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد.فقط بی زحمت نظر یادتون نره.مرسی
پيوندها

 

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  اول منو با عنوان the stars are nice و آدرس sunface.LoxBlog.ir بلینکید بعد مشخصات لینک خودتونو این پایین بنویسید. در صورت وجود لینک من توی سایت شما لینکتون به طور خودکار توی سایت من قرار میگیره.با تشکر





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس